نكات آموزنده از نهج البلاغه
farhange.honare1
best
دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, :: 11:16 ::  نويسنده : farhange

نهج البلاغه

فضيلت علم بر ثروت

العلم خير من المال ، العلم يحرسك ، و انت تحرس المال ، و المال تنقصه النفقه و العلم يز كوعلى الاءنفاق ، و صنيع الماليزول بزواله

ح / 174 - از فرمايشات امام (ع ) به كميل بن زياد
ترجمه :دانش ، ازمال دنيا بهتر است ، زيرا دانش نگهبان توست ، ولى مالرا تو بايد نگهبانى كنى . مال دنيا با بخشش كاسته ميشود، ولى دانش ، براثر بخشش ، رشد و فزونى مى يابد، و آنچه با مال دنيا ساخته و پرداخته شده و بدست آمده ، باتمام شدن مال ، ازبين ميرود.
شرح : عليه السلام ، بارها درسخنان خود، دانش را با مالدنيا مقايسه فرموده ، و همواره دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است . در اين كلام ارزنده نيز، اميرمؤ منان (ع )، از برترى دانشنسبت به مال دنياسخن مى گويد، و در اين مورد سه دليل بيان مى فرمايد:
*
اول آنكه : دانش ، انسان را از مشكلات زندگى و گرفتاريهاى آخرتنگهدارى ميكند، و ازخسارتها و زيانهايى كه به سراغ اشخاص جاهلميروند، در امان مى دارد.- ولى مال دنيا، نه تنها نگهبان صاحب خود نيست ، بلكهصاحب مال ، ناچار است قسمتى ازوقت و فكر و نيروى خود را به خاطر نگهدارى مال، از دست بدهد، تا از تلف شدن و از بين رفتن آن جلوگيرى كند.
*
دوم آنكه : صاحب مال ، وقتى مقدارى از مالش را به ديگرى ببخشد، بهمقدارى كه بخشش كردهاست ، از مال او كم مى شود. ولى صاحب علم ، هر چه از علم خود به ديگران ببخشد، يعنى هر چه علم خود را بديگران بياموزد،بر علم او افزوده ميشود چون با هربارآموزش كه به ديگرى ميدهند، خود او نيز ورزيده تر مى شود و در رشته علمى خود، مهارت و تسلط بيشترى پيدا ميكند.
*
سوم آنكه : مال و ثروت از بين برود، تمام چيزهائى هم كه به واسطه آن مال و ثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است ، از بين خواهد رفت . مثلا اگر كسىمقامى را به خاطر ثروت خود به دست آوردهاست ، يا اگر كسانى بخاطر ثروت با او دوست شده و گردش را گرفته اند، همينكه ثروت او به هر علتى ، از بين برود، مقامو احترام و دوستان او هم از دست خواهند رفت .
در حاليكه آنچه شخص عالم ، به خاطر علم خود به دست مى آورد، هيچگاهاز بين نخواهد رفت، زيرا علمى كه باعث بدست آمدن آن چيزها شده ، هميشه براى صاحب خود باقى ميماند.


آنچه بر خود نمى پسندى بر ديگران مپسند

فاءحبب لغيرك ما تحب لنفسك و اكره له ما تكره لها .
نامه /31

ترجمه : آنچه كه براى خود دوست ميدارد، براى خود نمى پسندى ، براى ديگران هم مپسند .
شرح : يك ضرب المثل فارسى مى گويد آنچه به خود نمى پسندى ، به ديگران روا مدار . و ضرب المثل ديگرى مى گويد : يك سوزن به خودت بزن ، يك جوالدوز به مردم . اين دو ضرب المثل ، و دهها ضرب المثل ديگر، و شعرها، و كلمات كوتاه و بلند بسيارى كه در زبان و ادبيات ما، در باره همين موضوع صحبت ميكند، همه ، با الهام گرفتن از سخن امام عليه السلام ، و در توضيح و تشريح آن گفته شده و رواج پيدا كرده است .
و منظور از تمام اين سخنان ، آن است كه درباره يكى از دستورات عميق و پر معنى اسلام ، به شكلهاى گوناگون ، توضيح داده شود. بر اساس اين دستور والا و زندگى ساز اسلام ، ما انسانها وظيفه داريم كه در هر كارى ، رعايت حال ديگران را نيز بكنيم . يعنى هميشه خودمان را به جاى ديگران بگذاريم ، و با مردم طورى رفتار كنيم ، كه دوست داريم ديگران با ما همانطور رفتار كنند .
كسيكه به مشكلات و ناراحتيهاى ديگران اهميت نمى دهد، بايد حساب كند كه آيا خودش مى توان همان مشكلات و ناراحتيها را تحمل كند، يا نه ، به زبان ساده تر بايد گفت : هر كس راضى شود كه يك جوالدوز به تن ديگرى فرو رود، بايد با انصاف و مروت حساب كند كه آيا خودش حاضر است يك سوزن به تنش فرو رود، يا نه ؟
مسلمان مومن واقعى ، كسى است كه براى ديگران نيز به اندازه خودش ، راحت و آسايش و حق استفاده از مواهب زندگى را بخواهد و اصولا آسايش و خوشبختى خود را، در آسايش و خوشبختى ديگران جستجو كند .

 

 


 

آنچه دارى قدر بدان

و حفظ ما فى يديك اءحب الى من طلب ما فى يدى غيرك
نامه /31

ترجمه : نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى ، در نظر من ، از خواستن و جستجوى آنچه در دست ديگرى است ، بهتر و دوست داشتنى تر است .
شرح : كسانى هستند كه هيچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمى شوند، دائما در فكر بدست آوردن مال و ثروت بيشتر هستند، و تمامى نيروى آنها، بجاى آنكه صرف كسب مال ميشود. انگونه افراد، تازه هر چقدر هم كه بيشتر بدست آورند، باز چشم و دلشان سير نمى شود و نگاهشان به مال ديگران است . و گاهى ، كار را به جايى مى رسانند كه شخصيت و عزت نفس خود را زير پا مى گذارند، تا براى مدتى كوتاه از آنچه ديگران دارند، استفاده كنند .
شايد شما هم ديده ايد كه : بعضى افراد، وقتى ميخواهند به مهمانى بروند، با آن كه خودشان لباس تميز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است ، به سراغ همسايه ميروند و لباس گرانقيمت او را ميگيرند، تا در مهمانى ، بيشتر خود نمايى كنند .
يا وقتى مهمان در خانه دارند، كاسه و بشقاب معمولى و ارزان قيمت خود را كنار مى گذارند، و در عوض ، ظروف چينى و بلور گرانقيمت همسايه را قرض مى گيرند و جلوى مهمان مى آورند .
اين دسته از افراد، براى شخصيت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نيستند و كارى هم كه ميكنند، بر خلاف دستورات اسلام است .
امام عليه السلام نيز، در همين مورد توضيح داده و اين چند نكته را در يك جمله كوتاه ، بيان فرموده است :
1-
قناعت : به آنچه دارى اكتفا كن و چشم طمع به مال ديگران نداشته باش . 2- عزت نفس : شخصيت انسانى و عزت نفس خود را حفظ كن ، و از آنچه دارى خوشنود باش ، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت در خواست و تقاضا از ديگران ، آسوده باشى .
3-
حفظ آبرو: با دورى كردن از زياده طلبى و چشم حسرت دوختن به مال ديگران ، آبروى خود را به باد مده .
4-
شكر نعمت : نسبت به آنچه خداوند به تو داده است ، كفران نعمت مكن ، بلكه شكر نعمت خداوندى را - به هر اندازه كه باشد - بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بكوشى . نه آن كه مال خود را، بخاطر ناچيز و كم قيمت بودن ، خوب حفظ نكنى و آن را از بين ببرى ، و بعد، محتاج ديگران بشوى .


 

احترام معلم

لا تجعلن ذرب لسانك على من اءنطقك و بلاغه قولك على من سددك .

ترجمه : تيزى و برندگى زبانت را، به سوى كسى كه تو را سخنگو ساخته است مگير، و رسايى گفتار و قدرت بيان خود را، بر ضد كسى كه به تو قدرت گفتار آموخته است ، بكار مبر .
شرح : امام عليه السلام ، همواره در مورد احترام معلم و آموزگار، سفارش ميفرمود، و ديگران را، به ارزش و اهميت احترام نمودن به آموزگاران ، متوجه ميساخت . تا جاى كه خود، با آن درياى علم و دانش كه داشت ، هميشه مى فرمود : كسيكه به من يك كلمه بياموزد، تا پايان عمر، غلام و بنده او خواهيم بود .
يك نمونه درخشان و با شكوه ديگر، براى آنكه بدانيم اسلام چه احترام شايانى براى معلم و آموزگار قائل شده است ، توجه به وضع اسير جنگى در صدر اسلام است . در آن جنگها، پيامبر اكرم (ص )، به كسانى كه تا ساعتى پيش ، شمشير بر دست ، با سپاه مسلمانان جنگيده بودند، اجازه مى فرمود كه هر كدام ، به ده نفر از مسلمانان سواد خواندن و نوشتن بياموزند، و پاداش ‍ اين سواد خواندن و نوشتن بياموزند، و به پاداش اين سواد آموزى از اسارت آزاد شوند .
امام عليه السلام نيز، در اين كلام عميق و پر معنى ، در همين باره سخن گفته ، و ديگران را به احترام نمودن به معلم آموزگار، متوجه ساخته و ترغيب و سفارش فرموده است . ما نيز، بايد از پيشواى راستين خود بياموزيم . يعنى هرگز نبايد تيزى و برندگى زبان خود را بسوى پدر و مادر، يا خواهر و برادر بزرگتر، يا هر كسى كه در راه به سخن آمدن ما زحمت كشيده است ، بگيريم . و همچنين هيچگاه نبايد رسايى كلام و قدرت بيانى را كه از معلم و يا شخصى ديگرى آموخته ايم ، بر ضد خود او بكار بريم . زيرا، چنين كارى نا سپاسى است ، و در اسلام ، ناسپاسى ، زشت و ناپسند شمرده مى شود .


آخرت نتيجه دنيا

اعمال العباد فى عجلهم ، نصيب اءعينهم فى آجلهم .

ترجمه : كارهايى كه بندگان در اين دنيا انجام ميدهند، روز قيامت ، در برابر چشمهايشان خواهد بود .
شرح : دستگاههاى راديو و تلويزيونى كه به دست بشر ساخته شده ، صدا و گفتار، و حركات و اعمال آدمى را كه چند سال پيش ضبط شده ، پس ‍ از گذشت سالها دوباره پخش مى كنند، و دوباره عين همان حرفها و حركات را جلوى چشم ما مجسم مى سازند. فيلمى كه از اعمال و حركات كسى ضبط شد، تا سالهاى سال ، حتى تا وقتى كه دنيا وجود دارد، مى تواند باقى بماند. چون به فرض اينكه يك فيلم رو به كهنگى و خرابى برود، مى تواند تصوير و صداى آن را روى فيلم ديگرى ضبط كرد و به اين ترتيب ، براى ، هميشه آن تصوير و صدا را نگهدارى كرد .
وقتى بشر كه مخلوق خداوند است ، توانسته چنين دستگاهى بسازد، به سادگى مى توان فهميد كه خداوند متعال ، در دستگاه عظيم آفرينش خود، چه دستگاههاى عجيب و دقيقى براى ضبط و نگهدارى اعمال انسان ، خلق كرده است .
آرى ، دستگاههاى گيرنده و فرستنده و نگهدارنده جهان آفرينش ، چنان عظيم و دقيق و حساس است كه كوچكترين اعمال و كردار انسانها را ضبط مى كند و حساب يكايك كارها و كلمه به كلمه حرفها را نگاه ميدارد .
امام عليه السلام ، درباره اين دستگاه عظيم ، چنين خبر مى دهد كه : هر كارى كه بندگان ، در دنيا انجام مى دهند، خداوند با تمام جزئياتش ضبط و حفظ مى كند. و در روز قيامت ، تمام آن كارها را، كه در نامه عمل هركس محفوظ مانده است ، جلوى چشم بندگان مجسم مى سازد، و بدانند كه خداوند، هر كس را، به - نسبت اعمال نيك و يا بدش ، پاداش يا كيفر مى دهد .
و در آن روز، سخت ترين عذابها، براى كسانى است كه كارهاى بدى كه در اين دنيا انجام داده اند، در آن دنيا مقابل چشمشان مجسم مى شود .


 

اندرز پذيرى

و لا تكونن ممن لا تنفعه العظة الا اذا بالغت فى ايلامه ، فان العاقل يتعظ بالاداب و البهائم لا تتعظ الا بالضرب
نامه / 31

ترجمه : از كسانى مباش كه اندرز نمى پذيرند مگر هنگامى كه آزار و عذابى به آنها برسد. شخص عاقل ، باادب و ملايمت اندرز مى پذيرد، و چهار پايان هستند كه جز با كتك ، فرمان نميبرند و به راه نمى آيند .
شرح : انسان كه برترين مخلوق خداوند است ، و بهمين جهت اشرف مخلوقات نام گرفته ، با ساير جانداران ، تفاوتهاى بسيار دارد. يكى از مهمترين تفاوتهاى انسان با حيوانات ، اين است كه انسان اندرزپذير نيستند، و صاحب با نگهبان حيوانات و چهارپايان ، ناچار مى شوند كه به ضرب چوب و شلاق ، آنها را به راه بياورند و از خطر و ناراحتى ها دور سازند .
انسان عاقل ، ميداند كه پدر و مادر، يا معلم ، يا ساير بزرگترها، كه بيش از او دانش و تجربه دارند، جز خير و صلاح او را نميخواهند و به همين دليل ، هر گاه ببينند كه كودك خردسال يا شاگرد كوچكشان به راه خطا مى رود، او را اندرز ميدهند و سعى مى كنند با ارشاد و راهنمايى ، از خطا و خطرها، دورش كنند .
در چنين مواقعى ،انسان اگر عاقل باشد، با زبان خوش و ملايم ، اندرز بزرگترها را مى پذيرد و مؤ دبانه به راهنمايى آنها گردن مى گذارد. اما، گاهى ، كسانى هم پيدا مى شوند كه بر خلاف انتظار، اندرز افراد خيرخواه را خطاى خود، ادامه مى دهند .
حتما شما هم ديده ايد كه گاهى ، پدر و مادر، مجبور مى شوند فرزند خود را، به خاطر آن كه با زبان خوش اندرز نپذيرفته است ، با تنبيه بدنى و كتك و خشونت تربيت كنند . در حاليكه انسان عاقل ، هرگز كارى نمى كند كه با او مانند حيوانات و چهارپايان رفتار كنند و با كتك به راهش بياورند. بلكه باادب و ملايمت ، اندرز بزرگترها را مى پذيرد، و با خوبى و خوشى ، به راهى ميرود، كه سعادت و خوشبختى او، در آن است .


 

اگر خدا شريكى داشت

لو كان لربك شريك لاتتك رسله
نامه / 31 .

ترجمه : اگر پروردگارت شريكى مى داشت ، فرستادگان آن شريك (يعنى پيامبران آن خدا ديگر) نزد تو مى آمدند .
شرح : خداوند توانائى كه ما را، و اين دنياى پهناور و پر از زيبائى را، آفريده است ، خدايى يگانه و بى همانند است .
تمامى پيغمبرانى كه براى راهنمايى افراد بشر، به ميان مردم آمده اند، با آن كه دينهاى گوناگون آورده اند، سخنهايشان درباره خدا، يكسان و همانند بوده است . همه آنها، به پيروان خود گفته اند كه : خدا يكى است و شبيه و شريك ندارد .
فرزند عزيز، اين را بدان كه اگر غير از پروردگار يگانه و بى شريك ، خدا ديگرى هم وجود داشت ، او را به افراد بشر اعلام دارند، هم مردم را به سوى او دعوت كنند .
ولى در طول ميليونها سالى كه از زندگى بشر مى گذرد، واز ميان 124 هزار پيغمبرى كه براى هدايت مردم آمده اند، هرگز پيغمبرى نگفته است :
من ، از سوى خدايى ، غير از خداى يگانه ، به سوى شما فرستاده شده ام .
همين موضوع ، دليل آشكارى است براى آن كه بدانى : خداى تو، و آفريدگار و همه افراد بشر، و خالق اين جهان بزرگ ، همان خداوند يگانه و بى مانند است كه تمام پيغمبران ، از او سخن گفته اند و همه افراد بشر را، به سوى او دعوت كرده اند .

 

 


 

ادب آموزى از بى ادبان

كفاك اءدبا لنفسك اجتناب ما تكرهه من غيرك .
ح / 412

ترجمه : براى آنكه ادب و آراستگى داشته باشى ، همينقدر بس است كه از انجام آنچه در ديگران نمى پسندى ، دورى كنى .
شرح : سالهاى بسيارى است ، كه دانشمندان غربى تلاش مى كنند تا راهها و روشهاى پيشرفته و مدرنى پيدا كنند كه بر اساس آن ، افراد جامعه ، هم خود را به اخلاق نيكو آراسته سازند، هم كودكان مؤ دبى تربيت كنند. اين دانشمندان براى منظور خود، دهها سال تحقيق كرده و هزاران جلد نوشته اند، ولى هنوز هم نتوانسته اند موفقيتى بدست آورند .
در حاليكه اگر تمام اين كتابها و روشهاى تربيتى دانشمندان غرب را، رويهم بگذارند، هرگز نمى توانند با همين يك كلام كوتاه امام بزرگوار ما برابرى كنند. امام عليه السلام ، تمام راهها و روشهايى كه براى ادب و آراستگى و تربيت جامعه ممكن است بوجود آيد، 1400 سال پيش از اين ، در يك جمله كوتاه و بسيار عميق و پر معنى ، خلاصه فرموده اند. و آن اين است كه : اگر مى خواهى مؤ دب و آراسته و داراى اخلاق نيكو باشى ، لازم نيست كه راههاى دشوارى را طى كنى . بلكه فقط كافى است هر كارى كه ديگرى انجام داد، و تو متوجه شدى كه كار زشت و ناپسندى كرده است ، خودت آن كار را انجام ندهى . به اين ترتيب تو تمام كارهاى زشت و ناپسندى كه ممكن است كسى انجام دهد، از وجود خودت دور خواهى كرد، و در نتيجه مدل به شخص خواهى شد كه هيچگونه زشتى و ناپسندى ، در و جودش پيدا نميشود .
براستى آيا، براى رسيدن به ادب و آراستگى و اخلاق نيكوى انسانى دستورى از اين ساده تر و مؤ ثرتر پيدا مى شود؟

 

 


 

انگيزه دورى از گناه

لو لم يتوعد الله على معصيته لكان يجب ان لا يعصى شكرا لنعمه .
ح / 290 .

ترجمه : اگر حتى خداوند، بندگانش را،از نافرمانى كردن و گناه ورزيدن نترسانيده بود، باز هم واجب بود كه انسان ، مرتكب هيچ گناهى نشود، تا به اين وسيله ، در برابر نعمتهاى او سپاسگزارى كرده باشد .
شرح : كسيكه گناه ميكند و فرمان خداوند را به جاى نمى آورد، در حقيقت ، نعمت هايى را كه خداوند به او داده است ، تباه ميكند. زيرا چنين كسى ، براى آن كه بتواند گناهى را مرتكب شود، ناچار بايد تمام نيروهائى را كه در وجودش هست ، به كار ببرد . در حاليكه خداوند، اين نيروها را، براى گناه و نافرمانى كردن به او نداده است .
خداوند، اين نيروها را، براى گناه و نافرمانى كردن به او نداده است .
فرزند عزيز، كسى را در نظر بگير، كه مى خواهد، بر خلاف فرمان خداوند، مرتكب گناه شود، و بطور مثال ، دست به دزدى بزند :
تمام اعضاء بدن آن شخص ، بايد وظايف خود را، با تمام نيرويى كه دارند انجام دهند، تا او توانايى انجام چنين گناهى را داشته باشد .
ششهاى او، بايد بطور مرتب هواى تازه را به خود بگيرند، تا او نفس بكشد و زنده بماند، قلبش بايد بطور منظم در حال تپيدن باشد، تا خون به تمام پيكرش برسد و او را زنده نگاه دارد، چشمهايش بايد توانايى ديدن داشته باشند، تا او راه خود را ببيند، پاهايش بايد قادر به حركت و قدم برداشتن باشند، تا او در مسيرى كه با چشمش مى بيند، پيش برود، گوشهايش بايد توانايى شنيدن داشته باشند، تا او صداى نزديك شدن مردم را تشخيص ‍ بدهد و از خطر فرار كند، دستهايش بايد توانايى كار و حركت داشته باشند، تا او درها را باز كند و اشياى را بردارد، مغزش بايد كار خود را انجام دهد،تا ساير اعضاى بدنش از آ

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان farhange.honare1 و آدرس farhange.honare1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 30
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 30
بازدید ماه : 99
بازدید کل : 83077
تعداد مطالب : 217
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



IranSkin go Up
حدیث موضوعی